۱. کشف و عملکرد نورونهای آینهای
نورونهای آینهای (Mirror Neurons) برای اولین بار در دهه ۱۹۹۰ توسط گروهی از دانشمندان ایتالیایی به سرپرستی جیاکومو ریزولاتی (Giacomo Rizzolatti) در مغز میمونها کشف شدند. این نورونها در ناحیه قشر پیشحرکتی (Premotor Cortex) و لوب آهیانهای (Parietal Lobe) قرار دارند و بهطور خاص زمانی فعال میشوند که فردی یک عمل را انجام میدهد یا مشاهده میکند که فرد دیگری همان عمل را انجام میدهد (Rizzolatti & Craighero, 2004).
۲. مکانیزم عملکرد نورونهای آینهای در مغز
نورونهای آینهای در نواحی مختلف مغز توزیع شدهاند، اما مهمترین مناطق شامل موارد زیر است:
- قشر پیشحرکتی (Premotor Cortex) و قشر حرکتی اولیه (Primary Motor Cortex): در هنگام اجرای یک حرکت و همچنین مشاهده آن فعال میشود.
- لوب آهیانهای تحتانی (Inferior Parietal Lobule): در درک و تقلید حرکات دیگران نقش دارد.
- اینسولا (Insula): در شبیهسازی تجربیات احساسی دیگران فعال میشود.
- قشر سینگولیت قدامی (Anterior Cingulate Cortex, ACC): مرتبط با پردازش درد اجتماعی و فیزیکی است.
- آمیگدال (Amygdala): در پردازش احساسات و پاسخهای هیجانی نقش دارد.
فعالیت نورونهای آینهای نشان میدهد که مرز میان “من” و “دیگری” در مغز بهطور مطلق تعریف نشده است. به همین دلیل، مشاهدهی یک عمل یا تجربهی احساسی در دیگران میتواند در سطح عصبی به نوعی همان عمل را در مغز ما شبیهسازی کند.
۳. نورونهای آینهای و همدلی (Empathy)
۳.۱. تعریف همدلی در سطح عصبی
همدلی (Empathy) توانایی درک و تجربهی احساسات دیگران از طریق فرآیندهای شناختی و عاطفی است. در مغز، این پدیده از طریق سه سیستم کلیدی پردازش میشود:
1. همدلی احساسی (Emotional Empathy)
- شامل نورونهای آینهای، اینسولا و قشر کمربندی قدامی (ACC) است که امکان “احساس” درد و لذت دیگران را به ما میدهد.
- برای مثال، وقتی کسی را میبینیم که دستش را میسوزاند، نورونهای آینهای در مغز ما فعال شده و تجربهای شبیه به درد را ایجاد میکنند.
2. همدلی شناختی (Cognitive Empathy)
- مرتبط با قشر پیشپیشانی میانی (Medial Prefrontal Cortex, MPFC) و قشر آهیانهای تحتانی (Inferior Parietal Cortex) است.
- این سیستم به ما کمک میکند تا “درک کنیم” دیگران چه احساسی دارند، بدون اینکه الزاماً همان احساس را تجربه کنیم.
3. همدلی دلسوزانه (Compassionate Empathy یا Sympathy)
- مرتبط با هیپوتالاموس (Hypothalamus) و سیستم پاداش مغز است و باعث ایجاد انگیزه برای کمک به دیگران میشود.
۴. نوروساینس همدردی (Sympathy) و تفاوت آن با همدلی
همدردی (Sympathy) شامل درک احساسات دیگران همراه با احساس دلسوزی و تمایل به کمک است.
تفاوت کلیدی همدلی و همدردی در سطح عصبی به این صورت است:
- همدلی بیشتر از طریق شبکههای آینهای و پردازش احساسی در اینسولا و ACC اتفاق میافتد. در همدلی، فرد بهطور مستقیم احساسات دیگران را تجربه میکند.
- همدردی بیشتر از طریق قشر پیشپیشانی و سیستم پاداش مغز تنظیم میشود. در همدردی، فرد به دیگران اهمیت میدهد اما احساسات آنها را بهشدت درونیسازی نمیکند.
مطالعات نشان دادهاند که ترشح اکسیتوسین (Oxytocin) در هنگام همدردی افزایش مییابد که باعث تقویت حس پیوند اجتماعی و افزایش رفتارهای کمککننده میشود (Zak et al., 2007).
۵. نقش شبکههای مغزی در همدلی و همدردی
۵.۱. اینسولا و پردازش احساسات دیگران
اینسولا (Insula) نقشی کلیدی در پردازش احساسات خود و دیگران دارد. وقتی فردی درد میکشد یا غمگین است و ما آن را مشاهده میکنیم، اینسولا فعال میشود و تجربهی احساسی مشابهی در مغز ما ایجاد میکند.
شواهد تجربی:
- مطالعات fMRI نشان دادهاند که هنگام دیدن فردی که درد میکشد، اینسولا و ACC فعال میشوند (Singer et al., 2004).
- شدت فعالیت این مناطق با میزان همدلی فرد همبستگی دارد؛ بهطوری که افراد با همدلی بیشتر، فعالیت قویتری در این نواحی نشان میدهند.
۵.۲. ارتباط نورونهای آینهای و قشر پیشپیشانی در درک نیت دیگران
علاوه بر احساس درد و لذت دیگران، ما باید نیت پشت اعمال آنها را نیز درک کنیم. این وظیفه بر عهده قشر پیشپیشانی میانی (mPFC) و قشر آهیانهای خلفی (pTPJ) است.
شواهد تجربی:
- آزمایشها نشان دادهاند که افراد اوتیستیک، که دچار نقص در شبکههای آینهای هستند، توانایی محدودی در درک نیت و احساسات دیگران دارند (Dapretto et al., 2006).
۵.۳. آمیگدال و پردازش احساسات منفی
آمیگدال مسئول پردازش احساسات منفی مانند ترس و خشم است. در شرایطی که فردی در حال رنج کشیدن باشد، آمیگدال فعال میشود تا ارزیابی کند که آیا باید به او کمک کرد یا خیر.
شواهد تجربی:
- افراد مبتلا به سایکوپاتی، که سطح همدلی پایینتری دارند، کاهش فعالیت در آمیگدال و اینسولا را نشان میدهند (Blair, 2005).
۶. آسیبهای نورونی و اختلالات مرتبط با همدلی
اختلال در نورونهای آینهای و شبکههای همدلی میتواند باعث ایجاد مشکلاتی در درک احساسات و واکنشهای اجتماعی شود. برخی از مهمترین اختلالات شامل:
- اوتیسم (Autism Spectrum Disorder, ASD): نقص در سیستم نورونهای آینهای و کاهش همدلی شناختی.
- سایکوپاتی (Psychopathy): کاهش فعالیت آمیگدال و ACC که منجر به عدم احساس همدلی احساسی میشود.
- الکسیتایمیا (Alexithymia): ناتوانی در شناسایی و توصیف احساسات، که معمولاً با نقص در اینسولا همراه است.
خلاصه و نتیجهگیری
نورونهای آینهای به ما این امکان را میدهند که حرکات، نیتها، و احساسات دیگران را شبیهسازی کنیم. این سیستم با نواحی مختلف مغزی در ارتباط است و نقش مهمی در همدلی و همدردی ایفا میکند.
همدلی بیشتر با نورونهای آینهای و اینسولا مرتبط است، در حالی که همدردی به پردازشهای شناختی قشر پیشپیشانی و سیستم پاداش وابسته است. این تفاوتها توضیح میدهند که چرا برخی افراد میتوانند احساسات دیگران را بدون تأثیرپذیری زیاد از آنها درک کنند.
منابع علمی
1. Rizzolatti, G., & Craighero, L. (2004). The mirror-neuron system. Annual Review of Neuroscience, 27, 169-192.
2. Singer, T., Seymour, B., O’Doherty, J., Kaube, H., Dolan, R. J., & Frith, C. D. (2004). Empathy for pain involves the affective but not sensory components of pain. Science, 303(5661), 1157-1162.
3. Dapretto, M., et al. (2006). Understanding emotions in others: Mirror neuron dysfunction in children with autism spectrum disorders. Nature Neuroscience, 9(1), 28-30.
4. Blair, R. J. R. (2005). Applying a cognitive neuroscience perspective to the disorder of psychopathy. Development and Psychopathology, 17(3), 865-891.
5. Zak, P. J., Kurzban, R., & Matzner, W. T. (2007). The neurobiology of trust. Annals of the New York Academy of Sciences, 1032, 224-227.