پرش لینک ها
مشاهده
بکشید
نوروساینیس همدردی

نوروساینیس همدردی

تصور کنید که دوستتان یکی از نزدیکانش را از دست داده و به صورت حضوری این خبر را با شما به اشتراک می‌گذارد. همان‌طور که گوش می‌دهید، مغز شما در حال انجام فرآیندهای پیچیده‌ای است که شامل چندین ناحیه و عملکردهای عصبی مختلف، همراه با نقش حیاتی نوروترنسمیترها، می‌شود.

مرحله اول: دریافت اطلاعات حسی و انتقال پیام‌های عصبی

هنگامی که دوستتان شروع به صحبت می‌کند، صداهای او توسط گوش‌های شما دریافت می‌شود. این صداها به امواج صوتی تبدیل شده و به حلزون گوش (cochlea) منتقل می‌شوند. در اینجا، امواج صوتی به سیگنال‌های عصبی تبدیل می‌شوند و از طریق عصب شنوایی به ساقه مغز منتقل می‌شوند. این سیگنال‌های عصبی به تالاموس (thalamus) می‌رسند، که به عنوان مرکز پردازش حسی عمل می‌کند.

در این مرحله، گلوتامات (glutamate) به عنوان یکی از مهم‌ترین نوروترنسمیترهای محرک در سیستم عصبی مرکزی عمل می‌کند. گلوتامات مسئول تقویت انتقال پیام‌های عصبی از عصب شنوایی به تالاموس است. پس از این، سیگنال‌ها به قشر شنوایی (auditory cortex) در لوب گیجگاهی (temporal lobe) منتقل می‌شوند.

همزمان، اطلاعات بصری از طریق شبکیه‌ها (retina) دریافت می‌شود و به سیگنال‌های عصبی تبدیل می‌شود. این سیگنال‌ها از طریق اعصاب بینایی به قشر بینایی (visual cortex) در لوب پس‌سری (occipital lobe) ارسال می‌شود، جایی که تصاویر و حالات چهره پردازش می‌شوند. استیل‌کولین (acetylcholine) به عنوان نوروترنسمیتر اصلی در پردازش اطلاعات بصری و هماهنگی بین چشم‌ها و قشر بینایی عمل می‌کند.

مرحله دوم: پردازش احساسات و نقش کورتیزول

در همین زمان، آمیگدالا (amygdala) به کار می‌افتد. آمیگدالا مسئول پردازش احساسات و تشخیص اهمیت عاطفی این موقعیت است. با فعال شدن آمیگدالا، سیگنال‌هایی به هیپوتالاموس (hypothalamus) ارسال می‌شود. هیپوتالاموس با فعال کردن سیستم عصبی سمپاتیک، به بدن شما دستور می‌دهد تا آماده واکنش شود.

در این مرحله، کورتیزول (cortisol) به عنوان هورمون استرس ترشح می‌شود. کورتیزول با کمک نوراپی‌نفرین (norepinephrine) و اپی‌نفرین (epinephrine) باعث افزایش ضربان قلب، افزایش فشار خون و آماده‌سازی بدن برای پاسخ به استرس می‌شود. این فرآیند به شما کمک می‌کند تا به سرعت به وضعیت احساسی شدید واکنش نشان دهید.

مرحله سوم: همدلی و نقش اکسیتوسین

ناحیه اینسولا (insula) در مغز شما فعال می‌شود. این ناحیه اطلاعات حسی و عاطفی را با وضعیت داخلی بدن شما ترکیب می‌کند. اکسیتوسین (oxytocin) در این مرحله به شدت نقش دارد. این هورمون که به عنوان “هورمون عشق” شناخته می‌شود، در تقویت همدلی و پیوند اجتماعی کمک می‌کند. هرچه بیشتر با دوستتان همدلی کنید، میزان ترشح اکسیتوسین افزایش می‌یابد، که احساس اعتماد و ارتباط عمیق‌تری را ایجاد می‌کند.

در همین زمان، دوپامین (dopamine) نیز به عنوان نوروترنسمیتر لذت و پاداش ترشح می‌شود. دوپامین به شما احساس خوبی از همدلی و حمایت از دوستتان می‌دهد. این ناحیه از مغز باعث می‌شود که شما احساس کنید به درستی به احساسات دوستتان پاسخ می‌دهید.

مرحله چهارم: تصمیم‌گیری و هماهنگی حرکتی

قشر پیش‌پیشانی (prefrontal cortex یا PFC) که مسئول تصمیم‌گیری و برنامه‌ریزی است، وارد عمل می‌شود. در این لحظه، شما تصمیم می‌گیرید که بهترین واکنش این است که دوستتان را در آغوش بگیرید. گلوتامات و گابا (GABA) به عنوان دو نوروترنسمیتر اصلی در تنظیم فعالیت عصبی قشر پیش‌پیشانی و سایر نواحی حرکتی مغز دخیل هستند.

سیگنال‌ها از قشر حرکتی (motor cortex) به نخاع ارسال می‌شود و به عضلات شما می‌رسد تا حرکت کنید و دوستتان را در آغوش بگیرید. استیل‌کولین در این مرحله نقش مهمی در انتقال پیام‌های عصبی به عضلات و انقباض آن‌ها ایفا می‌کند.

مرحله پنجم: هماهنگی حرکتی و نقش مخچه

مخچه (cerebellum) که در بخش پایینی مغز قرار دارد، حرکات شما را هماهنگ می‌کند. این ناحیه با استفاده از گلوتامات به تنظیم دقیق حرکات کمک می‌کند و اطمینان حاصل می‌کند که حرکات شما نرم و روان باشند.

گانگلیای پایه (basal ganglia) نیز به تنظیم و بهبود مداوم مهارت‌های حرکتی کمک می‌کند. در اینجا، دوپامین نقش کلیدی دارد. این نوروترنسمیتر به تنظیم و تقویت حرکات پیچیده مانند در آغوش گرفتن کمک می‌کند.

مرحله ششم: ترشح اکسیتوسین و پیوند عاطفی

وقتی دوستتان را در آغوش می‌گیرید، اکسیتوسین بیشتری ترشح می‌شود. این هورمون باعث افزایش پیوند و احساس اعتماد بین شما و دوستتان می‌شود. همزمان، اندورفین‌ها (endorphins) نیز در بدن شما ترشح می‌شوند و باعث کاهش استرس و ایجاد احساس لذت و آرامش می‌شوند.

مرحله نهایی: ارتباطات اجتماعی و هماهنگی نوروترنسمیترها

در نهایت، نواحی مغزی مانند قشر فرونتال میانی (medial prefrontal cortex) و ناحیه اتصال گیجگاهی-جداری (temporoparietal junction یا TPJ) به تقویت همدلی و درک اجتماعی کمک می‌کنند. این نواحی با استفاده از سروتونین (serotonin) به تنظیم حالت روانی و اجتماعی شما کمک می‌کنند و باعث می‌شوند که احساس همدلی و حمایت از دیگران در شما تقویت شود.

در این فرآیند پیچیده، همه این نوروترنسمیترها به طور هماهنگ عمل می‌کنند تا شما بتوانید بهترین واکنش عاطفی و اجتماعی ممکن را نشان دهید.

منابع:
– Bear, M. F., Connors, B. W., & Paradiso, M. A. (2007). Neuroscience: Exploring the Brain. Lippincott Williams & Wilkins.
– LeDoux, J. (1996). The Emotional Brain: The Mysterious Underpinnings of Emotional Life. Simon and Schuster.
– Damasio, A. R. (1994). Descartes’ Error: Emotion, Reason, and the Human Brain. Avon Books.
– Gazzaniga, M. S., Ivry, R. B., & Mangun, G. R. (2009). Cognitive Neuroscience: The Biology of the Mind. W.W. Norton & Company.

سایر منابع علمی ژرفا