پرش لینک ها

فراطبیعی

در این اپیزود، مفهوم ماوراءالطبیعه از دیدگاه‌های نوروساینسی مورد بررسی قرار می‌گیرد. ریشه‌های باورهای فراطبیعی، از جمله تأثیر پیش‌زمینه‌های ذهنی، سوگیری عاملیت و ترس از ناشناخته‌ها تحلیل شده و نقش این باورها در جوامع گذشته و امروزی بررسی می‌شود. همچنین، تأثیر این تفکرات بر درک ما از بیماری‌های عصبی، مانند پارکینسون، و تأثیر آن‌ها بر زندگی اجتماعی و فرهنگی مورد بحث قرار می‌گیرد.

  • انتشار با ذکر نویسنده و منبع باعث افتخار ما خواهد بود.
  • توصیه می‌شود اپیزودهای ژرفا به ترتیب گوش داده شوند.

نسخه انگلیسی:

ژرفا (Wisdorise)

تلگرام

Telegram

کست باکس

Castbox

اپل پادکست

Apple Podcast

اسپاتیفای

Spotify

فراطبیعی

نسخه ی متنی اپیزود:

نیاز انسان به اهمیت و دریافت توجه از سوی دیگران، ریشه‌ای عمیق در زیست‌شناسی عصبی و ساختارهای پیچیده در مغز داره که در طول میلیون‌ها سال تکامل پیدا کرده.

مغز انسان به‌عنوان محصولی از تکامل اجتماعی، طوری تکامل پیدا کرده که تعاملات و بازخوردهای اجتماعی رو تقویت کنه. سیستم پاداش‌دهی مغز، شامل مسیرهای دوپامینرژیک، زمانی فعال میشن که ما از دیگران توجه یا تأیید دریافت میکنیم. این پاداش‌های عصبی، در سطح زیستی، انگیزه‌ای برای حفظ تعاملات اجتماعی و تقویت موقعیت فرد در گروه فراهم می‌کنند.

در حیوانات اجتماعی، مثل انسان‌ ، توجه دیگران مترادف با افزایش شانس بقا و موفقیت در تولیدمثل بوده. برای مثال، در جوامع اولیه، افرادی که در گروه مورد توجه قرار می‌گرفتند، احتمال بیشتری برای دریافت حمایت و دسترسی به منابع داشتند. این وابستگی زیستی، پایه‌ی نیاز انسانی به اهمیت رو تشکیل میده و به ساختارهایی مثل آمیگدال و قشر پیش‌پیشانی مرتبطه که در پردازش هیجانات و تصمیم‌گیری نقش دارند.

از منظر نوروساینس، نیاز به توجه و اهمیت عمیق‌تر از سطح مفاهیم انتزاعی مثل مرگ یا معناست. سیستم عصبی که این نیاز رو ایجاد می‌کنه، برای تعاملات اجتماعی و بقا طراحی شده ، نه برای پاسخ به پرسش‌های فلسفی. بنابراین، چه انسان به مرگ خود آگاه باشه و چه نباشه، این نیاز همچنان باقی میمونه.

در حیوانات اجتماعی مثل میمون‌ها٬ فیل‌ها و حتی سگ‌ها که فاقد درک انتزاعی از مرگ هستند، دریافت توجه همچنان نقش کلیدی در بقای اون‌ها ایفا می‌کنه. این نشون میده که نیاز به اهمیت و توجه پیش از ظهور آگاهی فلسفی از مرگ شکل گرفته و در ذات زیستی موجودات اجتماعی نهادینه شده.

ما انسان‌ها موجوداتی اجتماعی هستیم که نیاز به توجه و احساس اهمیت برای بقایمان حیاتیه. اما زمانی که این نیاز از حالت طبیعی فراتر بره و به وسواس یا ابزاری برای جلب توجه در شبکه‌های اجتماعی تبدیل بشه ، نوعی شکاف در ادراک خودمون ایجاد میکنیم . در این حالت، به جای اینکه خودمون رو از دریچه‌ی تجربه‌های شخصی‌مون بشناسیم، بیشتر به تصویری که دیگران از ما ساخته‌اند اتکا می‌کنیم.
در بسیاری از کتاب‌ها و دوره‌های توسعه‌ی فردی و همچنین پادکست‌های مهارت‌های زندگی و اینفولئنسر‌های شبکه‌های اجتماعی از شما می‌خوان که مدام جملاتی مثل اینکه تو مهم هستی٬ تو زیبا هستی٬ تو کافی هستی و امثال این‌ها رو تکرار کنید و باور دارند تکرار این جملات واقعا باعث تغییری در باور‌های شما و در نتیجه احساسی که تجربه‌ می‌کنید میشه.
از دیدگاه نوروساینیس تکرار این جملات بدون باور عمیق٬ هیچ تاثیری بر احساسی که شما نسبت به خودتون دارید نداره ٬ حتی برعکس تکرار این موارد نشون‌ میده که شما به اون ها به هیچ عنوان باور ندارید٬ وگرنه کسی که باور داشته باشه که مهم و زیبا و کافیه چرا باید جلوی آینه وایسته و اونها رو تکرار کنه؟
شما با تکرار مداوم این جملات فقط ناامید تر و مایوس تر میشد. چرا؟ مجددا مبحث جذاب خطای انتظار. شما با تکرار این جملات نه تنها باورهاتون راجع به خودتون تغییر نمی‌کنه بلکه فقط یک انتظار جدید در ذهنتون شکل می‌دید ، ولی وقتی مجددا به اجتماع چه از نوع مجازی چه از نوع حقیقی مراجعه می‌کنید همان بازخورد های قبلی رو دریافت می‌کنید ولی این بار خطای انتظار شما بالاتر رفته.
اگر شما مطمئن باشید که فرد مهمی هستید و به اندازه‌ی کافی در زندگی توجه کسب کنید چه نیازی خواهید داشت صبح تا شب در اجتماع و شبکه‌های اجتماعی به انحای مختلف تلاش کنید که توجه بیشتری جلب کنید؟
این موضوع فقط به توجه طلبی ختم نمیشه ،بلکه پس از مدتی با دریافت پاداش‌های سریع و بدون زحمت به یک عادت وسواس گونه تبدیل میشه .
نکته‌ی ظریف اینجاست که احساس مهم نبودن رو خود این زندگی مدرن در شبکه‌های اجتماعی و مقایسه‌ی بدون وقفه‌ی خودمون با دیگران بوجود آورده و ما فکر می‌کنیم با تکرار این مزخرفات می‌تونیم تغییری در این رویه ایجاد کنیم.
در این بخش من قطعا قصد ندارم راجع به اراجیف این اساتید و دوره‌هایشان صحبت کنم بلکه دقیقا می‌خوام برم به سراغ مهم بودن! این که مهم بودن چیه و در آینده به چه سمتی پیش میره.

شما برای والدین و خانواده و دوستان صمیمی‌تون مهم نیستند چون سلفی های جالبی می‌گیرید و چند صد هزار فالوئر دارید٬ بلکه همین حضور شما برای اون ها کافیه. شما برای اون ها هدف هستید نه وسیله. ولی برای کسانی که فالوئر شما هستند شما وسیله‌ای هستید برای رسیدن به هدف دیگه ای که ممکنه در حد سرگرمی باشه. به همون نسبت من هم برای خوانندگان و شونده‌هام مهم نیستم چون من فقط یک وسیله‌هستم که محتوایی رو در اختیار اون ها قرار بدم و اگر از فردا نتونم چنین محتوایی به شما بدم دیگه به درد نمیخورم. ولی من چه بنویسم چه ننویسم٬ چه کاری انجام بدم یا ندم ، برای کسانی که من رو به شکل هدف می‌بینند نه وسیله ،با ارزش خواهم بود.

تصور کنید در آینده‌ای نه چندان دور شرایطی بوجود بیاد که دیگه هیچ‌یک از کارهایی که شما در شبکه‌های اجتماعی و حتی در فضای عمومی برای جلب توجه انجام می‌دید برای هیچ کس مهم نباشه، در این شرایط چه اتفاقی میوفته ؟

در آینده‌ای که وابستگی به تأیید اجتماعی گسترده و شبکه‌های مجازی کمرنگ‌تر میشه اون چیزی که باقی میمونه، اجتماعات کوچک و روابطیه که به‌جای مصرفِ توجه، به تجربه‌ی زیسته‌ی مشترک متکی‌اند. برخلاف تصور رایجی که آینده رو به سمت فردگرایی مطلق و قطع ارتباطات انسانی می‌بیند، من معتقدم که اهمیتِ روابط عمیق و اصیل، بیش از هر زمان دیگه ای پررنگ میشن.

اهمیت در این معنا، دیگه یک مقیاس عددی از تعداد فالوئرها یا میزان توجه دریافتی از یک جامعه‌ی بی‌چهره نیست ، بلکه به معنای جایگاهیه که در دل یک حلقه‌ی کوچک اما واقعی از انسان‌ها داریم. در چنین جهانی، “مهم بودن” دیگه به معنای دیده شدن توسط جمعیتی ناشناس نیست، بلکه به معنای حضورِ معنادار در زندگی کسانی هستش که به‌طور واقعی برای ما اهمیت دارند.

این تغییر، تنها یک واکنش به افراط در شبکه‌های اجتماعی و اقتصاد توجه نیست، بلکه مسیریه که مغز ما ذاتاً برای اون طراحی شده. سیستم پاداش‌دهی دوپامینرژیک مغز، هرچند به توجه خارجی حساسه ، اما عمیق‌ترین و پایدارترین پاداش‌های خودش  رو از تعاملات واقعی، حمایت‌های دوسویه، و تجربه‌ی صمیمیت انسانی دریافت می‌کنه. به همین دلیل، در آینده‌ای که توجه بی‌رویه ارزش خود رو از دست میده، مردم به‌طور طبیعی به جست‌وجوی جایگزین‌های پایدارتر میپردازن و اون جایگزین، چیزی نیست جز اجتماعات کوچک، دوستی‌های واقعی، و شبکه‌های انسانی که نه بر پایه‌ی نمایش، بلکه بر اساس ارزش‌های مشترک ساخته شده‌اند.

این همون تغییریه که آینده‌ی ما رو شکل خواهد داد. ما به‌جای تلاش برای اهمیت یافتن در نگاه میلیون‌ها نفر، دوباهر به‌دنبال اهمیت داشتن برای معدود افرادی خواهیم بود که واقعاً برای ما مهم هستند. در این جهان جدید، کیفیت جایگزین کمیت میشه ، و ما یاد میگیریم که مهم بودن نه در مقیاس وسیع، بلکه در عمق روابط انسانی معنا پیدا میکنه .

من فکر می کنم که بهتره از همین الان خودمون رو آماده کنیم. برای روزی که ما دیگه برای هیچ کس مهم نیستیم به جز خودمون و کسانی که عمیقا دوستشان داریم. بنابراین می‌تونید تمرین تو مهم نیستی در مقابل آینه رو شروع کنید. هر روز جلوی آینه بایستید و بگید :من برای هیچ کس بجز خودم و نزدیکانم مهم نیستم و این عالیه چون همین کافیه .

پیام بگذارید

18 − 12 =