پرش لینک ها
Wisdorise3

نوروساینس سایکودلیک

اثرات سایکودلیک‌ها بر مغز

سایکودلیک‌ها، یا روان‌گردان‌ها (Psychedelics)، ترکیبات شیمیایی هستند که با تأثیر بر سیستم عصبی مرکزی، تجربه‌های حسی و شناختی خاصی را به‌وجود می‌آورند. مواد رایج سایکودلیک مانند ال‌اس‌دی (LSD)، سیلوسایبین (Psilocybin)، و دی‌ام‌تی (DMT)، عمدتاً از طریق فعال‌سازی گیرنده‌های سروتونین (5-HT2A receptors) عمل می‌کنند و با تأثیر بر ارتباطات عصبی، باعث تجربه‌هایی مانند تغییر در ادراک، حس‌های دیداری و شنیداری پیچیده، و احساسات عمیق و عجیبی می‌شوند که خارج از حالت معمول آگاهی انسان قرار دارد.

۱. ارتباطات مغزی بیشتر: سایکودلیک‌ها باعث شکسته شدن مرزهای عملکردی میان شبکه‌های مختلف مغزی می‌شوند. این موضوع منجر به ارتباط بیشتر بین نواحی مختلف مغز می‌شود که معمولاً با هم ارتباط مستقیم ندارند. این ارتباطات اضافی (Increased Connectivity) می‌تواند به تجربه‌های ادراکی متفاوت و خلق و خوی تغییریافته کمک کند.

۲. مهار شبکه حالت پیش‌فرض (Default Mode Network یا DMN): شبکه حالت پیش‌فرض، گروهی از نواحی مغزی است که به شدت در زمان خودآگاهی، تأمل، و بازنگری فعالیت دارند. زیر تأثیر سایکودلیک‌ها، فعالیت این شبکه کاهش می‌یابد که این مسأله با حس «حل شدن نفس» (Ego Dissolution) یا از بین رفتن مرزهای بین فرد و جهان پیرامون مرتبط است.

۳. ارتباطات تالاموکورتیکال (Thalamocortical Communication): تالاموس (Thalamus) یک مرکز پردازشگر اطلاعات حسی است که آن‌ها را پیش از رسیدن به قشر مغزی (Cortex) فیلتر می‌کند. سایکودلیک‌ها می‌توانند این فرایند فیلترینگ را مختل کرده و باعث ورود اطلاعات حسی بیشتر به قشر مغز شوند که می‌تواند منجر به تجربه‌های حسی زنده و تحریفات حسی پیچیده شود.

۴. تأثیرات بر روی انتقال‌دهنده‌های عصبی (Neurotransmitters): این مواد عمدتاً با فعال‌سازی گیرنده‌های سروتونین، به‌ویژه گیرنده‌های 5-HT2A، عمل می‌کنند. این اثر باعث آزادسازی انتقال‌دهنده‌های عصبی مختلفی می‌شود که بر خلق و خو، ادراک، و شناخت اثرگذار است و توضیح‌دهنده تغییرات عمیق در آگاهی است.

۵. فعالیت بیشتر در قشر بینایی (Visual Cortex Activation): افزایش فعالیت در قشر بینایی حتی با چشم‌های بسته دیده می‌شود که می‌تواند توجیه‌کننده توهمات دیداری پیچیده و الگوهای دیداری باشد که افراد در طول سفر سایکودلیک تجربه می‌کنند.

۶. فرایندهای احساسی (Emotional Processing): سایکودلیک‌ها فعالیت نواحی مربوط به پردازش احساسات، مانند آمیگدالا (Amygdala)، را تغییر می‌دهند که ممکن است به تجربه‌های احساسی شدید و نوسانات خلقی در طول سفر منجر شود.

تفاوت‌های مغزی راست و چپ در پردازش سایکودلیک‌ها

آمیگدالا: دو نیمکره مغز، یعنی نیمکره راست و چپ، هر دو شامل آمیگدالا هستند که تفاوت‌های کارکردی خاصی دارند. آمیگدالای چپ بیشتر در حافظه و ذخیره‌سازی وقایع احساسی، به‌ویژه احساسات ترس و اضطراب نقش دارد. آمیگدالای راست بیشتر در واکنش‌های خودکار و فوری به محرک‌های احساسی و همچنین درک حالات چهره و زبان بدن نقش دارد.

تجربه‌های عرفانی و الگوهای دیداری

یکی از جنبه‌های رایج تجربه‌های سایکودلیک، دیدن تصاویر پیچیده و نقوش است که معمولاً به صورت الگوهای رنگی و هندسی مشاهده می‌شود. این تجارب ممکن است به دلیل اختلال در فرایندهای ادراک و فیلترینگ حسی باشد که توسط سایکودلیک‌ها ایجاد می‌شود. گاهی اوقات، افراد ممکن است در این الگوها چهره‌ها، چشم‌ها، فرشتگان یا شیاطین را مشاهده کنند. این پدیده به دلیل گرایش مغز به تشخیص چهره‌ها و سایر علائم اجتماعی است، حتی در الگوهای تصادفی، که به پدیده پاریدولیا (Pareidolia) معروف است.

مغز و گرایش به تشخیص چهره‌ها: پدیده پاریدولیا (Pareidolia)

یکی از ویژگی‌های شگفت‌انگیز مغز انسان این است که به طور طبیعی برای تشخیص الگوها و به‌ویژه چهره‌ها (Faces) برنامه‌ریزی شده است. این قابلیت، که ریشه در تکامل ما دارد، به ما کمک می‌کند تا به سرعت چهره‌ی افراد دیگر را شناسایی کنیم و حالات احساسی آن‌ها را درک کنیم. چنین مهارتی برای بقای انسان‌های اولیه، به‌ویژه در تعاملات اجتماعی و اجتناب از خطرات، حیاتی بوده است.

سایکودلیک‌ها با تقویت ارتباطات مغزی و ایجاد حالت‌هایی که در آن ورودی‌های حسی دچار تحریف می‌شوند، می‌توانند این گرایش ذاتی مغز را تشدید کنند. در نتیجه، افراد ممکن است در الگوهای هندسی یا تصاویر انتزاعی چهره‌ها، چشم‌ها، یا حتی نمادهای فرهنگی مانند فرشتگان یا شیاطین را ببینند. این پدیده به نام پاریدولیا (Pareidolia) شناخته می‌شود.

چرا پاریدولیا رخ می‌دهد؟

 

منابع:

  • Braun, A. R., et al. (1997). Regional cerebral blood flow throughout the sleep-wake cycle: An H2(15)O PET study. Brain, 120(7), 1173-1197.
  • Carhart-Harris, R. L., & Friston, K. J. (2019). REBUS and the Anarchic Brain: Toward a Unified Model of the Brain Action of Psychedelics. Pharmacological Reviews, 71(3), 316-344.

۲. افزایش ارتباطات عصبی

  • Horikawa, T., et al. (2013). Neural Decoding of Visual Imagery During Sleep. Science, 340(6132), 639-642.
  • Tagliazucchi, E., et al. (2016). Increased Global Functional Connectivity Correlates with LSD-Induced Ego Dissolution. Current Biology, 26(8), 1043-1050.

۳. فعالیت قشر بینایی

  • Nir, Y., et al. (2013). Dreaming and the Brain: From Phenomenology to Neurophysiology. Trends in Cognitive Sciences, 17(2), 85-92.
  • Kometer, M., et al. (2015). Psilocybin Induces Time-Dependent Changes in the N170 ERP and in Oscillatory Gamma-Band Activity in the Visual Cortex. NeuroImage, 117,484-492.

۴. کاهش فعالیت قشر پیش‌پیشانی

  • Maquet, P., et al. (1996). Functional neuroanatomy of human rapid-eye-movement sleep and dreaming. Nature, 383(6596), 163-166.
  • Carhart-Harris, R. L., et al. (2012). Neural correlates of the psychedelic state as determined by fMRI studies with psilocybin. Proceedings of the National Academy of Sciences, 109(6), 2138-2143.

۵. نقش دوپامین و انتقال‌دهنده‌های عصبی

  • Solms, M. (2000). Dreaming and REM sleep are controlled by different brain mechanisms. Behavioral and Brain Sciences, 23(6), 843-850.
  • Nichols, D. E. (2016). Psychedelics. Pharmacological Reviews, 68(2), 264-355.

۶. سیستم لیمبیک و آمیگدالا

  • Pace-Schott, E. F., et al. (2003). Emotions and REM sleep: A review of the adaptive functions of dreaming. Neuroscience & Biobehavioral Reviews, 25(3), 411-429.
  • Kraehenmann, R., et al. (2017). Psilocybin-Induced Decrease in Amygdala Reactivity Correlates with Enhanced Positive Mood in Healthy Volunteers. Biological Psychiatry, 81(10), 726-733.

۷. تصاویر نمادین و معنادار

  • Hobson, J. A., & McCarley, R. W. (1977). The brain as a dream state generator: An activation-synthesis hypothesis of the dream process. The American Journal of Psychiatry, 134(12), 1335-1348.
  • Roseman, L., et al. (2018). Emotional Breakthrough and Psychedelic Therapy: Qualitative Study of Experiences. Journal of Psychopharmacology, 32(7), 825-831.

۸. کاهش حس زمان

  • Wamsley, E. J., et al. (2010). Dreaming and offline memory processing. Current Biology, 20(23), R1010-R1013.
  • Wittmann, M., et al. (2007). Altered states of consciousness: Psychedelics and time perception. Frontiers in Human Neuroscience, 1,

۹. نقش ناخودآگاه

  • Stickgold, R., et al. (2001). Sleep, learning, and dreams: Off-line memory reprocessing. Science, 294(5544), 1052-1057.
  • Freud, S. (1900). The Interpretation of Dreams. The Standard Edition of the Complete Psychological Works of Sigmund Freud
منابع علمی برای تجربه‌ی دیدن خود از بالا (Out-of-Body Experience – OBE) و ارتباط آن با سایکودلیک‌ها و NDE‌ها:

۱. نقش قشر آهیانه‌ای و پیوندگاه آهیانه‌ای-گیجگاهی (TPJ)

  • Blanke, O., et al. (2002). Stimulating illusory own-body perceptions. Nature, 419(6904), 269-270.
  • Blanke, O., & Arzy, S. (2005). The out-of-body experience: Disturbed self-processing at the temporo-parietal junction. The Neuroscientist, 11(1), 16-24.

۲. کاهش فعالیت DMN

  • Carhart-Harris, R. L., & Friston, K. J. (2019). REBUS and the Anarchic Brain: Toward a Unified Model of the Brain Action of Psychedelics. Pharmacological Reviews, 71(3), 316-344.
  • Palhano-Fontes, F., et al. (2015). The default mode network is suppressed by psilocybin. Proceedings of the National Academy of Sciences, 112(28), 8832-8837.

۳. ادغام چندحسی و اطلاعات حسی

  • Ionta, S., et al. (2011). Multisensory mechanisms in temporo-parietal cortex support self-location and first-person perspective. Neuron, 70(2), 363-374.
  • Ehrsson, H. H. (2007). The experimental induction of out-of-body experiences. Science, 317(5841), 1048.

۴. سیستم لیمبیک و هیپوکامپ

  • Gloor, P. (1997). The temporal lobe and limbic system. Oxford University Press.
  • Voss, U., et al. (2013). Lucid dreaming: A state of consciousness with features of both waking and non-lucid dreaming. Sleep, 36(7), 1217-1230.

۵. اثر کاهش اکسیژن و جریان خون مغزی

  • Martial, C., et al. (2020). The Near-Death Experience: A Multidisciplinary Hypothesis. Frontiers in Neuroscience, 14,
  • Schindler, K., et al. (2006). Hypoxia and the out-of-body experience: A neurological hypothesis. Journal of Neurology, 253(1), 1-9.

۶. سایکودلیک‌ها و ایجاد تجربه‌ی OBE

  • Griffiths, R. R., et al. (2006). Psilocybin can occasion mystical-type experiences having substantial and sustained personal meaning and spiritual significance. Psychopharmacology, 187(3), 268-283.
  • Timmermann, C., et al. (2018). Neural correlates of the DMT experience assessed with multivariate EEG. Scientific Reports, 9,

۷. دیدگاه نوروساینتیفیک عمومی درباره NDE‌ها

  • Thonnard, M., et al. (2013). Characteristics of near-death experiences memories as compared to real and imagined events memories. PLoS ONE, 8(3), e57620.
  • Parnia, S., et al. (2014). AWARE—AWAreness during Resuscitation—A prospective study. Resuscitation, 85(12), 1799-1805.
سایر منابع علمی ژرفا
مشاهده
بکشید