تجربه چهارم : راه اندازی مجدد تیم بعد از 5 سال تجربه

پس از خارج شدن از شرکت رهیاب به مدت 2 سال به صورت آزاد برای خودم پروژه انجام دادم (Freelancer ) و تجربه زیادی در کار فنی کسب کردم  و بعد از آن اواسط دوران سربازی تصمیم به راه اندازی مجدد تیم گرفتم ، برای همین یک خانم و یک آقا که از آشنایان معرفی شده بودند را با حقوق پایه استخدام کردم و در حدود یک ماه به آنها آموزش دادم ، تجربیات حاصله از این 5 سال در نحوه برخورد و مدیریت افراد کاملا مشهود بود

پس از گذشت مدتی چند نفر دیگر به سازمان اضافه شدند و هسته اولیه سازمان کنونی شکل گرفت .

نحوه مدیریت در راستای تجربیات قبلی کاملا بر اساس روابط دوستانه و مدیریت بر دل انجام میشد و یک رضایت دوطرفه بین من و پرسنل حکم فرما بود تا جایی که با افزایش پرسنل و گسترش سازمان مشکلات جدید به وجود آمد و روابط دوستانه نه تنها پاسخگوی مشکلات نبود بلکه در برخی موارد مشکلاتی را نیز ایجاد می نمود .

برخی از مشکلات این دوران عبارت بود از : عدم داشتن برنامه مشخص ، عدم توانایی کنترل بر نیروی انسانی ، مشکلات کندی نرم افزار و قطعی های پی در پی ، فرد محور بودن سازمان ، عدم مسئولیت پذیری پرسنل ، نداشتن چارت سازمانی و شرح وظایف و..

تمام تصمیم گیری ها با من چک میشد و نظر شخص بنده در تمامی تصمیم گیری ها لحاظ میگردید ، وقت زیادی توسط من برای نرم افزار صرف میشد و بسیاری از درخواست های کاربران توسط خودم پاسخ داده میشد تا حدی که برخی از روزها از صبح تا 12 شب در شرکت حضور داشتم و بدین ترتیب یک سازمان فرد محور با مسئولیت زیاد برای این شخص شکل گرفته بود که فقط با نبودن این شخص به مدت یک هفته کل سازمان فلج میشد.

این قضیه با گذشت زمان به سبکی شده بود که هرکس از تصمیم گیری و لحاظ کردن عقیده شخصی هراس داشت، تا حدی که حتی برای طرح های گرافیکی از من نظر خواهی میشد ، و هرروز فشار کاری و بهم ریختگی و نارضایتی مشتریان بیشتر و بیشتر می شد ...

بنابراین تصمیم گرفتم با سپردن مسئولیت به افراد و جانشین پروری این مشکل را مرتفع کنم ، ولی متاسفانه این کار ساده ای نبود ، کار بسیار ظریف و پر اهمیت بود و در عین حال با کندی پیشرفت روبرو بودیم

به عنوان مثال من باید اجازه میدادم در نبودم شخص دیگری در مورد نیروهای انسانی و مشتریان و مسائل بوجود آمده تصمیم گیری کند ، یا سپردن نرم افزار به شخص دیگری نیازمند آموزش همه جانبه این فرد بود و از همه مهمتر پیدا کردن یک شخص معتمد کار دشواری بود .

به هرترتیب این کار با گذشت چند سال به صورت کامل اتفاق افتاد ، شروع این کار با تعریف وظایف ، چارت سازمانی و سپردن مسئولیت و انتظار قبال این مسئولیت سپرده شده آغاز شد ، و نرم افزار هم با روش آموزش و جانشین پروری تحویل افراد دیگری شد که شرکت را از حالت فرد محور کامل خارج کرد و کار تیمی و مسئولیت محوری جانشین این فرد محوری شد .

18 فروردین 1398 - 13:55

نظرات کاربران

امتیاز کل

در حال حاضر نظری ثبت نشده است

ثبت نظر

امتیاز شما