تجربه سوم : ارتقا به مدیر فنی از یک برنامه نویس ساده

پس از یک سال کار در سایت دانشگاه و بیمه البرز وارد شرکت رهیاب ( اوپراتور پیامک ) شدم و به مدت 2 سال در این شرکت برنامه نویسی کردم .

بعد از 2 سال کار به عنوان برنامه نویس در این شرکت در کنار مدیران با تجربه و کارامد و با توجه به خروج مدیرفنی این سازمان بنده از مدیرعامل درخواست دادم تا بنده را به سمت مدیر فنی ارتقا دهند و ایشان با کمال ناباوری بنده لطف کردند و با این پیشنهاد موافقت کردند .

در بخش فنی این سازمان 3 برنامه نویس و 1 گرافیست و 2 کارمند فنی وجود داشت که مسئولیت این تیم به بنده سپرده شد و این اولین تجربه مدیریتم بر یک تیم واقعی در یک شرکت در حال کار بود .

از همان روزهای اول به دلیل بی تجربگی مشکلاتی برایم به وجود آمد به خصوص در ارتباط با نحوه برخورد با نیروی انسانی ، از آنجایی که به کارم مسلط بودم مشکلی از لحاظ کاری پیش نمی آمد ولی از آنجایی که آموزشی برای مدیریت ندیده بودم برخورد با نیروی انسانی را به درستی انجام نمیدادم تا حدی که بعد از یک ماه با یکی از برنامه نویسان به شدت به مشکل برخورد کردم .

یکی از الگوهای من برای مدیریت تیم ، مدیر فنی قبلی سازمان بود که نکات بسیاری را از ایشان آموخته بودم ولی اینکه در همان شرایط قرار بگیرم چه بازخوردی داشته باشم کاملا متفاوت بود .

یکی از بزرگترین مشکلات به وجود آمده استفاده از اهرم های زور توسط بنده بود ، کنترل بیش از حد ، نحوه برخورد زورگویانه و از روی قدرت و موارد از این قبیل باعث بوجود آمدن نارضایتی در این بخش از من گردید .

تصمیمات هیجانی و آنی یکی دیگر از معضلاتم بود ، همچنین عدم توانایی در کنترل استرس و به صورت کل ضعف در مدیریت بحران مشکلات دیگری را در این بخش بوجود آورد .

با سپری شدن زمان و بازخورد تیم کمی مطالعات خود را افزایش دادم و از مدیران دیگر شرکت کمک گرفتم تا حدی که بسیاری از مشکلات فوق حل شد و تصمیم گرفتم به جای روش های دستوری و استفاده از زور روش دوستانه و مدیریت بر دل را پیش بگیرم .

به مدت یکسال در سمت مدیرفنی در این شرکت کار کردم و بعد از این سازمان خارج شدم.

18 فروردین 1398 - 13:56

نظرات کاربران

امتیاز کل

در حال حاضر نظری ثبت نشده است

ثبت نظر

امتیاز شما