اولین تجربه مدیریتی بنده حدودا در سال 1385 در زمان دانشجویی بود ، زمانی که تصمیم گرفتم با جمع کردن چند نفر از همکلاسی ها و اعضای انجمن علمی یک تیم جهت ایجاد یک شرکت نرم افزاری ایجاد نمایم .
در ابتدا یک لیست از افرادی که به نظرم برای این کار مناسب بودند تهیه کردم و با هر یک صحبت کردم و نظر ایشان را راجع به چنین مسئله ای جویا شدم ، بعضی از این افراد موافقت و استقبال کردند و در نهایت یک جلسه با حضور کلیه این افراد برگزار شد .
از آنجایی که ما هیچ سرمایه ای برای شروع نداشتیم تصمیم گرفتیم هر کدام از افراد مقدار ناچیزی پول بگذارند تا کارهای اولیه مثل خرید پرینتر و چاپ بروشور و ... انجام شود.
به هر یک از افراد یک مسئولیت سپرده و قرار شد طی مدت چند ماه به مسئولیت های خود تسلط پیدا کنند ، به عنوان مثال خانم صادقی روی برنامه نویسی به زبان vb کار کنند و بنده روی asp.net و ....
بعد از یک ماه نتیجه جالبی بدست نیامد ، دلیل این امر این بود که ما به علایق افراد ، توانایی هایشان و نیازهای یک سازمان هیچ توجهی نکردیم ، تنها تصمیم گرفته بودیم برای یک شرکت نرم افزار چند برنامه نویس بسازیم !
بعد از چند ماه به دلیل فشار درس ، نداشتن علاقه و ... تقریبا تمامی افراد اعلام عدم تمایل به همکاری کردند و این اولین تجربه شکست تاسیس یک شرکت برای بنده ی بی تجربه بود .
نظرات کاربران
امتیاز کل
در حال حاضر نظری ثبت نشده است
ثبت نظر
امتیاز شما